توضیحات :
مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین
این مقاله با فرمت wordو آماده پرینت می باشد
فهرست:
گرافیک از دید مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران
زندگینامة مرتضی ممیز
مسوولیتها
نمایشگاهها
کتابشناسی
فیلم شناسی
سایر فعالیتها
افتخارات و جایزهها
مرتضی ممیز:هنرمند می تواند از طریق مدیومهای دیگر هم به کشف و شهودهایی برسد.
"مجموعهعکسها و آثار مرتضی ممیز از کودکی تاامروز" منتشر میشود
دکتر آیت الهی در برنامه مرتضی ممیز و گرافیک معاصر ایران: (ممیز هنرمندزاده شده است)
اگر ممیز نبود چه میشد؟
آخرین امپراتور
رضا عابدینی و تعریف ممیز
گوشه هایی از سخنرانی های ممیز
محمدعلی بنی اسدی و تعریف ممیز
نگاهی به بطن کاری ممیز
مجموعهی کوچکی از طراحی های ممیز
مثبت دیدن جوهر خوشبختی است
هنر ممیز
جوهر خوشبختی
کارنامه درخشان
نقاشی های سهراب از دید مرتضی ممیز
وداع استاد مرتضی ممیز
گرافیک از دید مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران
میدانیم که هنرهای گرافیک، معماری و طراحی صنعتی اگرچهکاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آنها را جزء هنرهای زیبا هم برشمرد. همگان میدانند که هنرها را میتوان به انواع گوناگونی برشمرد، همچونهنرهای تجسمی، نمایشی، سینمایی، موسیقی و . . . یا هنرهای انتزاعی و هنرهایواقعنمایانه که برخی از سبکها بر این پایهها بهوجود آمدهاند. و برخی دیگر بیناین دو قطب. اما آنچه موجب نگارش این نوشتار شد دیدن هنرها از پنجرهای دیگر است،پنجرهای آشنا که نه بر شیشههای آن غباری است و نه رنگی کبود. میدانیم کههنرهای گرافیک، معماری و طراحی صنعتی اگرچه کاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توانآنها را جزء هنرهای زیبا هم برشمرد. شور و شعور، کشش و کوشش و حس و عقل نه تنهاپایههای همهی سبکهای هنری به حساب میآیند، بلکه شاخهها و رشتههای هنری هم خودمنطبق بر این پایهها هستند. در برخی هنرها اندیشه کفه سنگین ترازو است و در برخیدیگر احساس. اما شالودهی همه مبتنی بر عقل و حس ِ توأمان است که بدون یکی از ایندو هیچ اثری هرگز هنر نخواهد بود. هنرهای کاربردی هم با دو بال شور و شعور یااندیشه و احساس به اوج میرسند. البته در اینگونه هنرها قضیه متفاوت است. محدودیتهای کاربردی بودن ِ هنری مثل گرافیک از همان ابتدا آغاز میشود. ازهنگامی که سفارشدهنده به هنرمند ِ طراح موضوع ذهنی را سفارش میدهد تا هنگامی کهمحصول عینی را تحویل میگیرد ـ اعم از جلد کتاب و مجله، پوستر، بستهبندی و . . . ـمحدودیتهای بیشماری بر سر راه است. سلیقههای متفاوت سفارشدهنده یاسفارشدهندگان، محدودیتهای قطع کاغذ، لیتوگرافی، چاپ، صحافی، محدودیتهای اجتماعیو عرفی و . . . که هر کدام از این بخشها خود از محدودیتهای ریز و درشت دیگریمتشکلند و پرداختن به آنها از حوصلهی این نوشتار خارج است. نقاش، آزادانهنقاشی میکند و بیهیچ محدودیتی ایده و افکارش را در هر قطع و سطحی و بیهیچ قیدیاز جهت رنگ و فرم اجرا میکند و چون معمولاً مخاطبان محدودی دارد و کارش حتماًمنتشر نمیشود، مجبور نیست تن به سانسور و خودسانسوری دهد، در حالی که در گرافیکماجرا به گونهای دیگر استدر هنر گرافیک به جای همهی این آزادیها، محدودیتهست. ارزش یک اثر هنرمندانه گرافیکی هنگامی آشکار میشود که ما به محدودیتهای اینهنر واقف باشیم. البته همچنان که میتوان در نقاشی، شعر، موسیقی و هنرهای دیگر باترازوی نقد آثار را سنجید، در هنر گرافیک نیز میتوان دست به نقد زد و سره را ازناسره بازشناخت. همه هنرمندان واقعی گرافیک اذعان دارند که ناسرهها و خزفهای اینهنر به دلایل متعدد بسیار زیادند. اهم آنچه اکنون دامنگیر گرافیک امروز ایران استعبارتند از شیوهگرایی و ارتجال. که پرداختن به این بخشها نیاز به فراغتی دیگردارد. اما اگر نبودند معدودی هنرمند واقعی در این رشته که ایثارگرانه از حریم وحدود و اصالت این هنر پاسداری کنند، این هنر فرهیخته اکنون در محاق ابتذال و تکرار،در درون پوسیده بود.
کسانی که با هر اثر خود نه تنها نیاز سفارشدهنده رابرآورده میسازند بلکه هوشمندانه با تعهد و تغیر، فرهنگسازی میکنند. هنرمندانی کهفراتر از موضوع پیش میروند، هنرمندان مؤلف یا طراحان گرافیک مؤلف.
میدانیم کههنر گرافیک شاخههای بسیاری دارد و محصولاتی بیشمار. نشانه(Sign)، صفحهآراییLay Out)، بستهبندی(Packaging)، تصویرسازی(illustration) اعلان دیواری(Poster)،دفترک(Bruchor)، کارنما(Catalog) و . . . از محصولات و شاخههای هنر گرافیک هستندکه هر کدام از این محصولات و شاخهها خود به بخشهای دیگری تقسیم میشوند.
تصویرسازی شاید همسایهترین بخش گرافیک با طراحی و نقاشی است و چون در بیشترمحصولات گرافیک حضوری فعال دارد میتواند ایستگاه مناسبی برای بحث این نوشتارباشد.
▪ در این نوشته تصویرسازی را از جهت:
الف) محتوا و موضوع
ب)مخاطب
پ) قالب
ت) بسترهای بروز و نمایش
بررسی میکنیم تا به مقصد راهیعنی "گرافیک مؤلف" یا "تصویرسازی مؤلف" برسیم.
الف) انواع تصویرسازی با توجهبه محتوا و موضوع بر روی یک محور با دو قطب طبیعتگرایی و انتزاع میتواند در حرکتباشد. اگر موضوع تصویرسازی علوم تجربی باشد، مثل زیستشناسی و فیزیک و شیمی و. . . و هدف تصویرسازی نشان دادن درست این موضوعها، برای تفهیم بهتر آن، طراح موظفاست همانند یک دوربین عکاسی و ای بسا دقیقتر از دوربین، عیناً موضوع راطبیعتگرایانه تصویرسازی کند، اما درحیطه علوم انسانی و علوم نظری جریان فرقمیکند. استاد مرتضی ممیز در کتاب تصویر و تصور مینویسد:
"با کمی دقت بهموضوعات متنوع تصویرگری که شاید شامل دهها رشته و مطلب جداگانه باشد میتوان تاحدودی به اهمیت و لزوم تنوع شیوه بیان آنها پی برد که مثلاً تفاوت در زمینهتصویرسازی برای متن یک کتاب پزشکی با تصویرهای فنی یک کتاب مکانیک و تصاویر یک کتابتاریخی، یک کتاب جغرافیا، یک کتاب سیاحتنامه، یک اثر ادبی، یک کتاب آموزشی دورانتعلیمات مدرسهای، یک جزوه ورزشی، عکاسی، مد و لباس، یک قصه زیبا و لطیف کودکانه،مجموعه اشعار و . . . چه اندازه باید تفاوت داشته باشد." (۱)
و "یک سری ازموضوعات هستند که ظاهراً قابل مصور شدن نیستند، مثل موسیقی یا فلسفه و به طور کلیموضوعاتی که ظاهرا در مفاهیم آنها معادلات تصویری وجود ندارد و..." (۲
ب) مخاطب تصویرسازی بخش بزرگی از "نوع نگاه طراح" و "قالب تصویرسازی" و حتی "بسترهایبروز و نمایش" را تعیین میکند. طراح با توجه به سن، جنس، نژاد، تحصیلات وآگاهیهای عمومی، منطقه جغرافیایی، مذهب و باورهای مخاطب، تصویرسازی میکند تانهایتاً مخاطب با تصویر ساخته شده، ارتباط بهتری برقرار کند.
برای مثال تصویریکه با پیرمرد ۷۰ساله آلمانی ارتباط مناسبی برقرار میکند برای کودک ۷ساله زاهدانیقابل فهم نیست. یا "مثلاً مردم ژاپن از آن جهت که نژاد یکدست و همگونی هستند، بدوناین که لزومی داشته باشد که هر چیزی را به زبان بیاورند، یکدیگر را درک میکنند. آنها دوست ندارند که همه چیز واضح و صریح باشد و به طور خاص از تصویری خوششانمیآید که پیچیده و بغرنج بوده و معانی متعددی را القا میکند. به همین دلیلتبلیغات به ندرت شکل مستقیم و صریح پیدا میکند و ایماژی که به واسطه آن انتقالمییابد، در درجه اول اهمیت قرار دارد از این روست که اغلب آثار تبلیغی ژاپنی ازمایه طنز و سرگرمی برخوردارند."(۳)
پ) قالب یک اثر گرافیکی (تصویرسازی) شاملهمه مبانی و مبادی هنرهای تجسمی است، فرم، رنگ، ترکیببندی، لیآوت، تکنیک، بافت،خلاقیت، ایده و حتی جای امضاء طراح که چون در این زمینهها بسیار شنیدهایم وخواندهایم از آن در میگذریم.
ت) بسترهای بروز و نمایش که معمولاً یکی ازانواع محصولات گرافیک هستند مثل مطبوعات، کتابها،انواع بروشور و کاتالوگ و یاصفحات نمایش رسانههایی مثل تلویزیون، رایانه، سینما، تابلوهای تبلیغاتی و. . . ارتباط نزدیکی با «قالب» و «مخاطب» دارند، همچنین ارتباط درست "بسترهای بروز نمایش" آثار گرافیکی با "موضوع و محتوا" نکتهای است که مدیران هنری باید به ناشران گوشزدکنند.(۴) مثلاً در مورد نشریات، نکاتی همچون قطع، ترتیب انتشار، رنگ، جنس کاغذ،تعداد صفحات، نوع صحافی و . . . باید با "محتوا و موضوع"،"مخاطب" و "قالب" هماهنگباشد.
یک اثر سالم و کامل گرافیک اثری است که در آن ارتباط منطقی بین"موضوعمحتوا" ، "مخاطب" ، "قالب" و "بسترهای بروز و نمایش" برقرار شده باشد. البتههماهنگی کلی این چهار مورد یعنی( الف)، (ب)، (ت) و (پ) علاوه بر دانش و تعهد ومسئولیت گرافیست، همفکری و همکاریهای سفارشدهنده یا سفارشدهندگان و مدیر هنری رانیز میطلبد.
اما آنچه موضوع اصلی این نوشتار است، طرح نوعی از هنر گرافیک استکه فراتر از یک اثر کامل است. به دیگر سخن اینکه یک اثر گرافیک علاوه بر سلامت کاملو هماهنگی عناصر( الف) تا (ت) میتواند حتی پیشگامتر از موضوع مورد سفارش حرکتکرده و به صورتی جامعالاطراف و کامل ظاهر شود. مرتضی ممیز در کتاب "تصویر و تصور" میگوید: ". . . آنچه را که تصویرگر نباید مطلقاً انجام دهد دنبالهروی و ترجمهیتصویری لغت به لغت موضوع است و همیشه به یاد داشته باشد که با کارش ابعاد تازهایرا به موضوع مورد سفارش اضافه کند." کم نیستند هنرمندانی که شاهکارهای ماندگاریدر عرصه گرافیک آفریدهاند آثاری که اگرچه حاشیهای برای متن سفارش هستند، اما همعرض متن و گاهی با فخامت و عیار بالای هنری با ارزشتر از خود متن جلوهگرند.
گرافیک هنری است در خدمت اجتماع با پیامهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری. وگرافیک مؤلف عالیترین نوع آن است که در عین امانتداری، ارجمندترین حاشیه برای متنجامعه است.
زندگینامة مرتضی ممیز
(زاده ۴ شهریورسال ۱۳۱۵در تهران-درگذشت ۵ آذرسال ۱۳۸۴) گرافیستایرانی است.
زندگی
ممیز در سال ۱۳۴۴ از دانشکده هنرهای زیبای تهرانفارغالتحصیل شد و سه سال بعد گواهینامهٔطراحی غرفه و ویترین و معماری خود را از مدرسه عالی هنرهای تزیینیِ پاریس دریافت کرد. دوره اخذ لیسانس ممیز ۱۱ سال به طول انجامید و ممیز در این دوره به کارهای مختلفی چون کار در آتلیه گرافیکی و... مشغول بود.
در سال ۱۳۴۸ پیشنهاد ایجاد رشته گرافیک را به دانشکده هنرهای زیبا ارائه نمود. بنیانگذاری این رشته برای دانشجویان هنر باعث گردید تا سیستم ناقص گرافیک جان بگیرد و تلاشی را آغاز کند. تا این سال ممیز به غیر از طراحی گرافیک برای کتابها و پوسترها، تلاشی را تحت عنوان مدیرهنری در مجلاتی چون ایران آباد، کتاب هفته، کیهان هفته، فرهنگ، کاوش، نگینآغاز نمود. مجلاتی که نحوه و سبک کاری ممیز را در جامعه تثبیت و معرفی نمودهاست.
آثار ممیز در این دوره در کتاب هفته به چنان پرکاری و دوره خلاقی بدل میگردد که نام ممیز را به عنوان گرافیستی مولف و کم نظیر بر سر زبانها میاندازد. همچنین ادامه کار ممیز در نشریات فرهنگ و نگین، راه را برای ورود گرافیستهای جوان و نوجوی دههٔ۴۰ مانند فرشید مثقالی باز کرد.
آثار روی جلد ممیز برای نشریه کتاب هفته نمونههایی از چاپ (سیلک و لیتوگرافی) موفق و خلاقانهای است که ارزشهای گرافیکی بسیار مفیدی را با خود به همراه دارد. وی در همان سالها یکی ازمهمترین اثر مدرن تاریخ معاصر را با طراحی چاقوهای واژگون شکل داد. اثر چاقوهای او اجتماعیترین اثر است که از دهه ۴۰ به بعد پدید آمدهاست.
مرتضی ممیز در طول نیم قرن فعالیت هنری خود در ایران و عرصه هنر بینالمللی، در احیا و ابداع هنر گرافیک در ایران و پیشبرد و گسترش فرهنگ ملی و سنتهای هنری نقش بارزی داشت. وی آذرماه سال ۱۳۸۳ بهعنوان استاد برجستهٔفرهنگستان هنر، در مراسمی، ازسوی سیدمحمد خاتمی (رئیس جمهور وقت) تجلیل شد.
ممیز در سالهای پایانی عمر خویش با بیماری سرطاندست و پنجه نرم میکرد و از ۲۳ آبانماه ۱۳۸۴ برای تازهترین دور شیمیدرمانی، در بیمارستان آبانتهران بستری شده بود که چند روز بعد حالش رو به وخامت نهاد و سرانجام در سن ۶۹ سالگی روز شنبه پنجم آذر ماه ۱۳۸۴ برابر ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ درگذشت. پیکر مرتضی ممیز، هفتم آذرماه، تشییع و در باغبانکلا، واقع در کردان کرج، به خاک سپرده شد.
- ۹۴/۱۰/۱۳