توضیحات :
قوای باطنی نفس از دیدگاه فارابی
این مقاله با فرمتword و آماده پرینت می باشد
فهرست:
آشنایی با فارابی
نظری بردیدگاه فارابی بر عقل و نفوس
عالم علوی یا جهان بالا
جوهر فلسفه فارابی
نوآوری فارابیدرباب نفس و عقل
آشنایی با فارابی
ابونصر محمد بن محمد طرخان فارابی در سال 339 ه.ق کالبد خاکی در گهواره خاک کشید و با توجه به عمر 80 ساله اش ، حدود سال 260 هق متولد شد.شمس الدین محمد شهروزی در «تاریخ الحکما» ابونصر فارابی را ایرانی معرفی می کند و پدر وی را سردار لشکری.
هنگامی که فارابی وارد بغداد شد، خلافت عباسی دوره انحطاط خود را طی می کرد.امام این اختلاف نظر وجود دارد که آیا وی ابتدا به بغداد رفت و از آنجا به حرّان یا به عکس.حرّان در آن دوره یکی از مراکز مهم علمی بود و همراه با اسکندریه، انطاکیه، رها، نصیبین، قنسرین، بغداد و مراکزی در ایران، در انتقال علوم یونانی و مناطق دیگر (عربی، سریانی، رومی و هندی) به سرزمینهای اسلامی مدد می رساندند.هنگامی که فارابی به بغداد آمد بغداد نه تنها از نظر سیاسی مرکز یک امپراطوری قدرتمند جهانی بود که از نظر علمی با داشتن کتابخانه ای معظم سر آمد بود.در همین شهر وی پایه های اقتدار علمی و فلسفی خود را بنیاد نهاد.وی دومین فردی است - بعد از کندی - که بر آثار افلاطون و ارسطو شرح و تحشیه نوشت و از آثار این دو فیلسوف یونانی رمزگشایی کرد.اشتهار ابونصر فارابی به «معلم ثانی» از همین جا نشست می گرفت و ارسطو «معلم اول» است.تبحر فارابی به ویژه در گشودن گره های غامض آثار این دو فیلسوف بزرگ سبب شد که عده ای بر این رأی پای فشارند که وی نکته تازه ای نیاورده و مقلد افلاطون اشراقی و مُثُلی مسلک و ارسطوی مشایی روش و طبیعی مسلک بوده است و می افزایند که آثار تألیفی وی نیز متأثر از نوافلاطونیان دوره مسیحیت قرون وسطاست.
نظری بردیدگاه فارابی بر عقل و نفوس
درباره عقول و نفوس است که در ماهیت عقل و چگونگی حدوث هر یک از مراتب آنها و آن چه از هر یک حاصل می آید و کیفیت این ارتباط و علیت وجود آنها نسبت به افلاک و تعلق تدبیر آن ها بحث دارد.
افلاک و اجرام عنصری یا هیولائی و چگونگی وجود مقدمات جوهری و تعداد و فرق آنها با اجرام فلکی تبیین می شود.
- در قوای انسانی و تربیت رئیس و مرئوس و ...نسبت زن و مرد و ما به الاختلاف و دخالت مخصوص هر یک در تولید و اقسام معقولات در نفس و جهت ورود آن ها در در اصناف معقولات و ماهیت عقل بالقوه و بالفعل و عقل هیولایی و منفعل و عقل فعال و مرتبت و افعال وی و کیفیت ارتسام معقولات در عقل بالقوه یا هیولایی و معنی اراده و اختیار و محل آنها در نفس.
- و بیان این که انسان به اجتماع نیاز دارد و اصناف اجتماعات، ریاست در مدن فاضله، صفات رئیس فاضل و اضداد مدینه فاضله را در مراحل بعدی بحث می کند.